تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی از مردم سنندج (در اواخر بهمن ۱۳۹۹) که دارند ظروف پلاستیکی به صف شده خود را از چشمههای بیرون شهر پر میکنند، حاکی از سرایت بحران آب آشامیدنی از مناطق روستایی به شهری و از مناطق کویری به مناطق کوهستانی کشور است.
مشکل، بوی بد و نانوشیدنی بودن آب به دلیل رها شدن سد سنندج برای چند دهه است. تاکنون ۳۰ هزار روستای ایران به دلیل فقدان آب آشامیدنی و کشاورزی تخلیه شدهاند.
تلف شدن حدود هفت هزار پرنده (بال چنگر، فلامینگو، مرغابی و کاکایی) در خلیج گرگان و میانکاله در بهمن ۱۳۹۹ نشان می دهد که میزان آلودگی آبهای جاری و ساکن کشور به سطحی کشنده رسیده و این رویداد مرتبا تکرار شده است. آتشسوزی جنگلها (مثل جنگل هیرکانی) به پدیدهای توقف ناپذیر تبدیل شده است و حتی در فصل زمستان در نقاط دیگر ادامه دارد.
برای هفتهها هوای شهرهای بزرگ ایران با دود ناشی از مازوت در حدی آلوده بود که تنفس را برای شهروندان دشوار می کرد. تهران و دیگر شهرهای بزرگ به تکرار شاهد فرونشست خیابانها و ساختمانها (ناشی از نشست منابع آبی) هستند. تخریب جنگلهای کشور چهار دهه است که به طور پیوسته ادامه دارد.
در طول سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ سالانه ۱۲ هزار هکتار جنگل در ایران تخریب شده است. نیروی انسانی ماهر و غیر ماهر، تحصیلکرده و غیر تحصیلکرده و خودی و غیرخودی نیز به چیزی غیر از مهاجرت نمی اندیشد؛ چون با خط فقر ۱۰ میلیونی و بیکاری گسترده، حتی اگر بتوان کاری پیدا کرد، اشتغال دیگر عامل موفقیت و حتی تامین معاش نیست.
این موارد در باب سیر تحول منابع طبیعی و انسانی کشور چه چیزی به ما می گویند؟ سازوکار تخریب منابع کشور چیست؟
فقدان سرمایهگذاری
در دو دوره احمدینژاد و روحانی سرمایهگذاری در زیر ساختها چه در حوزه تاسیس و توسعه و چه در قلمرو نگاهداری و بهسازی به حداقل رسید. بدون سرمایه گذاری برای بهبود و ارتقا نمی توان از منابع انسانی و طبیعی بهره گرفت و آنها را تخریب نکرد.
این امر علیرغم درآمدهای نجومی دولت (تا حدود ۷۰۰ میلیارد دلار) در دوران احمدینژاد و سرازیر شدن بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار از درآمدهای بلوکه شده در دوران اوباما به حساب دولت روحانی رخ داده است.
در مقابل سرمایههای کشور صرف ساختن فرودگاه در سنت وینسنت (هفت میلیون دلار)، تونل آب برای تاجیکستان (۴۰ میلیون دلار)، مجلس برای جیبوتی، بندر در نیکاراگوا (۳۵۰ میلیون دلار)، سرپا نگاه داشتن رژیم اسد (دهها میلیارد دلار)، ناامن کردن عربستان سعودی با ارسال موشک و پهپاد و دیگر سلاحها برای حوثیها، حمایت مالی و تدارکاتی از حماس و جهاد اسلامی و حزبالله لبنان و حشد الشعبی و دوباره سازی لبنان بعد از جنگ ۳۶ روزه میشده است.
در نتیجه این سیاستها و نیز تحریمهای ناشی از برنامه اتمی، بودجه عمرانی کشور (نه روی کاغذ) عملا به صفر رسیده است.
در این دو دوره، سرمایه گذاری بر روی زیرساختها (غیر از بخش نفت و گاز که گاو شیرده حکومت است) رها شد.
برای آلوده نشدن آبهای سطحی و زیر زمینی کشور باید به سرمایه گذاری دهها میلیارد دلاری بر روی سیستمهای جمع آوری و تصفیه فاضلاب در همه مناطق مسکونی کشور اقدام کرد و از ورود شیرابههای مراکز تخلیه زباله و زایدات صنعتی به این آبها جلوگیری کرد که اصولا انجام نمی شود.
جنگلهای کشور به دهها هزار میلیارد تومان بودجه برای جمع آوری تنههای درختان خشک و سوزاندن مدیریت شده برخی بخشها برای جلوگیری از گسترش آتش و کشت درختان تازه و جوان (جنگلداری) دارد.
همه آبهای سطحی کشور به زبالهزدایی و سدها به تخلیه گل و لای انباشته در طی چند دهه اخیر نیاز دارند. همه این کارها برای دو تا چهار دهه است که رها شدهاند.
طرحهای انتقال آب در چهار دهه گذشته -همه بر اساس ملاحظات سیاسی و رانتی و مرکزی- مایه تخریب هر چه بیشتر منابع آب کشور شدهاند. بدون حکومت روحانیون یا حسن روحانی در مقام رئیس قوه مجریه، آبی به قم و سمنان انتقال داده نمیشد.
کارشناسان آب، پدیده سد سازی در ایران را نه بر اساس کار کارشناسی بلکه مبتنی بر مقتضیات حکومتی و توزیع بودجههای دولتی عمرانی میان رانتگیران (قرارگاههای سپاه) میدانند.
در حوزه تعمیر و نگهداری تنها در مواردی که خدمات مورد نیاز مردم متوقف میشود (ترکیدن لوله آب یا انفجار در یک پالایشگاه) بودجه لازم برای تعمیرات هزینه میشود.
نیروی انسانی
وضعیت بحرانی منابع انسانی کشور دستکمی از منابع طبیعی ندارد. بخش قابل توجهی از نیروی انسانی کشور به خاطر فقدان سرمایهگذاری داخلی و خارجی هرز میرود.
میزان بیکاری رسمی (بیمه بیکاری گرفتن) از حدود ۲.۸ میلیون در سال به حدود ۵.۷ میلیون در سال ۱۳۹۹ رسید (با تعریفی که جمهوری اسلامی از بیکاری دارد: یک ساعت کار درهفته، اشتغال محسوب میشود). بنا به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در دوران کرونا در بهترین حالت ۲.۹ میلیون نفر و در بدترین حالت ۶.۴ میلیون نفر از کل شاغلان کشور کاسته میشود. به گزارش این مرکز، نرخ واقعی بیکاری در ایران نه ۱۰ بلکه ۲۴ درصد است.
حدود سه چهارم جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند و از این جمعیت نمیتوان انتظار بهرهوری بالایی داشت. میزان کار مفید ایرانیان در بخش دولتی بنا به گزارشهای متفاوت حدود ۱۵ تا ۲۲ دقیقه در روز است.
تعداد مرگ و میر ناشی از حوادث کار در ۹ ماهه نخست سال ۱۳۹۸ جاری یک هزار و ۳۶۳ نفر و تعداد مصدومان حوادث کار ۲۱ هزار و ۸۹۶ نفر بوده است که نسبت به سال قبل بیش از هشت درصد افزایش نشان میدهد.
مهاجرت نیروی انسانی از تحصیلکردگان و متخصصان (سه هزار پزشک در دوران کرونا) به پرستاران و خیاطان و خلبانان رسیده است.
سرمایهگذاری در نیروی انسانی کشور نه بر نیروی انسانی متخصص و کارشناس بلکه عمدتا بر تربیت مبلغ و رونق حوزههای علمیه تمرکز دارد. سرانه بودجه نهادهای مذهبی و تبلیغاتی ۱۳ برابر سرانه بودجه محیط زیست در سال ۱۳۹۸ بوده است.
بیش از یک چهارم نیروی انسانی کشور دارای اختلالات روانی (عمدتا افسردگی) هستند. خودکشی و به ویژه خودکشی نوجوانان و کودکان به بخشی از زندگی روزمره در ایران تبدیل شده است. عضو شورای شهر کوچک دیشموک در استان کهگیلویه و بویر احمد، می گوید: «در سه چهار سال اخیر، حدود ۶۰ نفر که بیشترشان را زنان تشکیل میدهند، اقدام به خودکشی کردهاند که ۳۵ مورد آن موفق بوده است. در یک ماه اخیر نیز دو مرد و یک دختر ۱۱ ساله خودکشی کردهاند که متاسفانه همگی آنان فوت کردند.»
سیاست مکیدن تا انتها
مقامات جمهوری اسلامی در تصمیمات و اعمال خویش نشان دادهاند که نگرش آنها به منابع کشور مکیدن آنها تا انتها است. اصولا آنها به منابع انسانی و طبیعی کشور به چشم «سفره انقلاب» نگاه میکنند و تنها خودیها هستند که میتوانند از این سفره بهره ببرند.
کار سفرهداران و سفرهاندازان، فقط نشستن بر سفره و بهره برداری است؛ برای بهرهبرداری باید به سفرهدار اعظم (ولی فقیه) وفادار بود و نیازی هم به حفظ سفره برای آیندگان یا هدر ندادن و توقف بهرهبرداری بیش از حد و غیرعملی (مثل صید ترال) نیست، چون معلوم نیست که تا کی بتوان بر سر سفره باقی ماند.
نوع استفاده از منابع در ایران بهگونهای است که گویی به افراد نشسته بر سر آن گفتهاند باید به سرعت سفره را رها کنند و آنها حتی به قیمت تخریب خوردنیها و نوشیدنیهای سفره تلاش میکنند هر چه بیشتر برای خود بردارند. آنچه را هم که زیاد بیاید یا راهی برای تاراج نیابند نیز در اختیار همپیمانان خود در خارج از کشور قرار میدهند و صرف جاهطلبیهای خود می کنند تا نفوذ حکومت اسلامی را به همه نقاط دنیا بسط دهند.